ماهنوزسبزیم

اگرچه سال 88 به نبرد نرم شناخته شد، اما واقعیت این است که آنچه پس از انتخابات 22 خرداد در آشوب‌های خیابانی و... آغاز شد، حاصل یک زمینه سازی طولانی مدت دشمن است.

توجه به این نکته ضروری است که هر انسان یک سیستم است که مجموعه‌ای درون‌داد (اطلاعاتی که به فرد داده می‌شود) و مجموعه‌ای برون‌داد دارد. اگر درون‌داد و اطلاعاتی را که به ذهن او وارد می‌شود، به نوعی کنترل شود، امکان کنترل بر رفتار برونی فراهم می‌شود. بخش عمده‌ای از تلاش در نبرد نرم، چنین رفتاری است. اطلاعات مورد نیازی که ظاهراً مفید است، به جامعه هدف داده می‌شود، اما این اطلاعات ممکن است "درست"، "گزینش شده" یا "اشتباه" و به تعبیر دقیق‌تر اغلب اطلاعاتی آمیخته از درست و نادرست باشد. نهایتاً رفتاری که از آن جامعه منتج می‌شود، رفتاری است که مورد انتظار است. از این رو نبرد نرم را تصرف فکر و اندیشه و اراده یک ملت دانسته‌اند.

یکی از مسائل پراهمیت در نبرد روانی، طراحی ادبیات مناسب است. ادبیاتی که ظاهری ارزشمند داشته باشد. زیبانمایی ادبیات مطلوب و نفرت افکنی در برابر ادبیات و ارزش‌های مورد معارضه از اولویت‌های مهاجمین این عرصه است. زیرا به صورت فطری ذهن مردم از نازیبایی گریزان است و ادبیات جایگزین به مرور زمان بر تمایلات و رفتارهای جامعه هدف تأثیر خواهد گذاشت. این رخداد یک بستر زمانی بلند مدت را شامل می‌شود. شاید از این زاویه بتوان جنگ واژه‌ها را بخشی جدی در جنگ نرم دانست. زیرا واژگان با خود بار مفهومی را حمل می‌کنند و با جایگزینی واژگان، به مرور مفاهیم پشت سر آن نیز انتقال خواهد یافت.

مهم‌ترین حوزه‌ی اعمال و تأثیرگذاری قدرت نرم بر طرف مقابل، حوزه‌ی رسانه است که نقش بارزی در ادبیات سازی ایفا می‌کند. اگر این رسانه‌ها نخبگان یک جامعه را -که درون‌دادها را با شک و تردید و حساسیت دریافت می‌کنند و یک سیستم گزینشی دارند- بتواند به حوزه ادبیات خود سوق دهد، تاثیر این رفتار دوچندان خواهد شد.

یکی از وجوه قدرت نرم امام خمینی(ره) که منتهی به پیروزی در برابر تفکر لیبرال شد، استفاده از واژگان بومی و دارای مفهوم غنی برای انتقال نظام فکری خویش بود. واژه شناسی (Terminology ) ادبیات بنیانگذار انقلاب اسلامی از جمله غفلت‌های سی ساله ماست. متاسفانه در طی سالیان گذشته بسیاری از این لغات با تلاش دوستان نادان و دشمنان دانا جایگزین شده‌اند. به عنوان نمونه واژه مستضعفین را با لغت قشر آسیب پذیر جایگزین کرده‌ایم. در حالی که تفاوت بار معنایی دو لغت در چگونگی مواجهه ما با آنها تاثیرگذار خواهد بود. اما اساسی ترین لغات در دکترین ولایت فقیه امام خمینی (ره) ، کلید واژه‌های «امام» و «امت» است.

نظام «امامت و امت» که در قانون اساسی ما نیز مورد تصریح قرار گرفته است، نظامی متعالی است که دموکراسی به شیوه غربی آن را به چالش کشیده است. نظریه‌پردازان بسیاری با تاکید بر مفهوم "دیکتاتوری اکثریت" دموکراسی لیبرال که به گمان فرانسیس فوکویاما پایان تاریخ بود را ناکارآمد معرفی می‌کردند و مدل «امامت و امت» که ملهم از تعالیم اسلامی است، به رغم پروپاگاندای غرب و تلاش برای سیاه‌نمایی آن توانسته است بسیاری از اندیشمندان را به خود معطوف کند.

ریشه‌های شرعی و حقوقی و بازکاوی این نظام امری است که پیرامون آن بسیار مداقه صورت گرفته و برگزاری کرسی‌های آزاداندیشی جهت تبیین بیشتر آن نیز همچنان یک ضرورت است، اما در این یادداشت در پی اثبات برتری این نظام نیستیم، زیرا طبق اصل 5 قانون اساسی «در زمان‏ غیبت‏ حضرت‏ ولی‏ عصر "عجل‏ الله‏ تعالی‏ فرجه‏" در جمهوری‏ اسلامی‏ ایران‏ ولایت‏ امر و امامت‏ امت‏ بر عهده‏ فقیه‏ عادل‏ و با تقوی‏، آگاه‏ به‏ زمان‏، شجاع‏، مدیر و مدبر است که‏ طبق‏ اصل‏ یکصد و هفتم‏ عهده‏ دار آن‏ می‏ گردد.‏» و اصل یکصد و هفتاد و هفتم آن می‌گوید « محتوای‏ اصول‏ مربوط به‏ اسلامی‏ بودن‏ نظام‏ و ابتنای‏ کلیه‏ قوانین‏ و مقررات‏ بر اساس‏ موازین‏ اسلامی‏ و پایه‏ های‏ ایمانی‏ و اهداف‏ جمهوری‏ اسلامی‏ ایران‏ و جمهوری‏ بودن‏ حکومت‏ و ولایت‏ امر و امامت‏ امت‏ و نیز اداره‏ امور کشور با اتکا به‏ آراء عمومی‏ و دین‏ و مذهب‏ رسمی‏ ایران‏ تغییر ناپذیر است‏.» این قانون اساسی با رای بالای مردم در یک همه‌پرسی با مشارکتی بالا به تصویب رسیده‌ است و از این رو برای کسانی که خود را ملزم به قانون اساسی می‌دانند، امری پذیرفته شده است.

اما یکی از نقاط قوت این نظام، ترجمه‌ای نبودن آن است و منطبق بودن بر باورهای عمومی کشور است. معمار قانون اساسی شهید مظلوم آیت الله دکتر بهشتی در خصوص مناسب نبودن نظام‌ سیاسی‌ عاریه‌ای چنین گفته است: «اتفاقا یک‌ بار انقلابیون‌ ایران‌ این‌ تجربه‌ را کردند و پای‌ چشمشان‌ خورد. برای‌ رهایی‌ از استبداد، انقلاب‌ کردند. بعد گفتند: حالا می‌دانید چه‌ جایش‌ بگذارید؟ «مشروطه». چون‌ این‌ عنوانی‌ که‌ برای‌ نظام‌ جدید انتخاب‌ شده‌ بود عاریه‌ای‌ بود و مربوط‌ به‌ فرهنگ‌ اسلام‌ نبود، حتی‌ آن‌ تاثیری‌ را که‌ در صاحبان‌ اصلی‌ این‌ فکر عاریتی‌ می‌توانست‌ داشته‌ باشد، برای‌ ما نداشت. خاصیت‌ چیز عاریتی‌ همین‌ است.

ما فکر می‌کنیم، عنوان‌ نظام، باید نظام‌ امت‌ و امامت‌ باشد. منتها در اثنای‌ انقلاب، چون‌ این‌ عنوان‌ هنوز برای‌ توده‌ مردم‌ روشن‌ نبود، به‌ عنوان‌ شعار اول‌ «حکومت‌ اسلامی» انتخاب‌ شد که‌ بسیار هم‌ خوب‌ و گویا بود و سپس‌ وقتی‌ معلوم‌ شد، این‌ نظام‌ حکومتی‌ رییس‌جمهور هم‌ دارد، آن‌ وقت‌ گفته‌ شد، «جمهوری‌ اسلامی» ولی‌ نام‌ راستین‌ و کامل‌ این‌ نظام، نظام‌ امت‌ و امامت‌ است.»

اصطلاح‌ «امامت‌ و امت» از دو واژه‌ «امامت» و «امت» ترکیب‌ شده‌ است. امام‌ به‌ معنای‌ پیشوا، مقتدا، الگو و نمونه‌ است، همچنین‌ در معنای‌ رهبر مسایل‌ اجتماعی‌ هم‌ به‌ کار می‌رود. اگر مقصود از رهبری، رهبری‌ در فتوا باشد، در این‌ صورت‌ به‌ آن‌ «مرجع» گفته‌ می‌شود و اگر مقصود، رهبری‌ در مسایل‌ اجتماعی‌ باشد، به‌ آن‌ «امام» می‌گویند.همچنین شهید بهشتی‌ واژه‌ امت‌ را به‌ مردمی‌ دارای‌ هدف‌ و مقصد و پیوستگی‌ بر اساس‌ آن‌ هدف‌ و مقصد، معنا می‌کند.

«امت‌ غیراز ناس‌ است. اسلام‌ در خدمت‌ همه‌ ناس‌ است، صلاح‌ همه‌ را می‌خواهد نه‌ فقط‌ صلاح‌ مسلمانان‌ را. نظام‌ اسلامی‌ به‌ سعادت‌ کل‌ بشر می‌اندیشد؛ ولی‌ در میان‌ ناس‌ و کل‌ بشر آنها که‌ بر پایه‌ اعتقاد به‌ اسلام‌ و التزام‌ به‌ اسلام‌ یک‌ مجموعه‌ به‌ وجود می‌آورند، می‌شوند امت.»

اگر چه‌ واژه‌های‌ امت‌ و ناس‌ در زبان‌ فارسی، هر دو به‌ معنای‌ مردم‌ هستند؛ اما با یکدیگر متفاوت‌ می‌باشند. ناس‌ همه‌ مردمند؛ ولی‌ امت‌ جمعیتی‌ هستند که‌ ایدئولوژی‌ مشترکی‌ دارند.

از این رو شهید بهشتی متذکر می‌گردد که «وقتی‌ مردمی‌ بخواهند امت‌ شوند؛ یعنی‌ جمعی‌ به‌ هم‌ پیوسته‌ در راه‌ یک‌ مقصد و بر اساس‌ آنچه‌ رسیدن‌ به‌ آن‌ مقصد ایجاب‌ می‌کند، اینها نمی‌توانند بدون‌ امامت‌ و پیشوایی‌ و رهبری‌ اصلا کاری‌ انجام‌ بدهند. اصلا مردم‌ امت‌ نمی‌شوند تا امامتی‌ در کار نباشد و امامتی‌ تحقق‌ پیدا نمی‌کند تا امتی‌ در کار نباشد.»

توجه به این امر بسیار ضروری است که مقصود از امام در این مرحله نه امام معصوم، بلکه امامی رهروی راه معصومین است. این امر شرایطی را ایجاب می‌کند که در چهارچوب قانون اساسی جمهوری اسلامی در انتخاب رهبری توسط خبرگان منتخب مردم دیده شده است. «ولی‌ امروز، در این‌ عصر غیبت‌ امام‌ معصوم‌ منصوب‌ منصوص ... شناختی‌ و پذیرفتنی‌ یا انتخابی‌ است؛ بنابراین، رابطه‌ امت‌ و امامت‌ در عصر ما یک‌ رابطه‌ مشخص‌ است. دقت‌ بفرمایید! شناختن‌ آگاهانه‌ و پذیرفتن، نه‌ تعیین‌ و تحمیل، شما در طول‌ این‌ قرنهای‌ متمادی‌ هیچ‌جا خوانده‌اید یا از هیچ‌ کس‌ شنیده‌اید که‌ مرجع‌ تقلید و رهبر دینی‌ را به‌ مردم‌ تحمیل‌ کرده‌ باشند و بگویند مجبورید از او تقلید کنید؟ آیا شما تا به‌ حال‌ شنیده‌ یا خوانده‌اید؟»

این مقدمه طولانی از آن رو بیان شد که یادآوری شود یکی از واژگان کلیدی در تفکر اسلام ناب، واژه امام است . واژه‌ای که ما بعد از رحلت حکیم بزرگ حضرت امام خمینی آن را بدو منحصر کردیم تا بدین شکل پویایی اندیشه امام را گرفته، و در او متوقف کنیم. اینکه خطیب جمعه هفته پس از رحلت امام از روی احساسات از دست دادن آن پیر فرزانه چنین خطای راهبردی و استراتژیکی را مرتکب شد که گفت «ما نمی‌خواهیم بعد از رحلت امام خمینی به جانشین ایشان "امام" بگوییم » یا دلیل دیگری داشت موضوع بحث نیست؛ مهم این است که این خطای راهبردی ما را بدان سو برد که به اسم اعزاز امام خمینی، اندیشه‌ای را که امام از نجف در پی تثبیت آن بود، مورد هجمه قرار دادیم. امروز جدای از بزرگانی همچون سید حسن نصر الله و شهید آیت الله سید محمد باقر صدر که از خارج از ایران در مکاتبات‌شان «امام خامنه‌ای» به کار برده‌اند، همواره به کار بردن پیشوند امام برای خلف خمینی کبیر، تعبیر تندروانه تلقی شده است.

در این نبرد نرم، بسیار طبیعی است که برای سیاه‌نمایی این واژگان تلاش بسیار شود. گاهی آن را به جای مانده از ادبیات عناصر تندرویی که اینک در دامان غرب پناهنده‌اند همچون حشمت الله طبرزدی می‌دانند -که جای بررسی دارد که چرا چنین عنصری از این ادبیات استفاده می‌کرد و آیا به عمد قصد تخریب نداشت؟- و گاه آن را نشان از تلاش ما برای معصوم انگاری رهبری نظام تلقی می‌کنند و خبر از فاشیسم می‌دهند. بدون آنکه ابعاد گسترده نظام امامت امت را بررسی نمایند و بخوانند که از حقوق مسلم امام بر امت نصیحت او است و در چنین نظامی که نصیحت به ائمه مسلمین یکی از فرائض باشد، دیکتاتوری را در آن راهی نیست.

آنها جمهوریت ما را دموکراسی خود ترجمه کرده‌اند و رهبر را برای ما جایگزین امام کرده‌اند، زیرا در ادبیات غرب، رهبر یادآور نظامی متفاوت است و هنگامی که در دانشگاه‌های ما متون غربی تدریس شد، باور مردم به رهبر، به مطلوب آنها و مشابه سازی نظام فکری برتر ما با نظام شکست خوده فاشیسم، نزدیک خواهد گردید.

نکته آخر اینکه برخی از ناخرسندی امام خامنه‌ای از استفاده از چنین پیشوندی سخن می‌گویند. این به یقین بیانگر زهد ایشان است و سببی است برای قوت قلب ما در حمایت از امامت امت و از شروط امامت؛ اما مگر امام خمینی راضی به چنین بیانی بود، مگر نه آنکه امام خمینی می‌فرمود به من خادم بگویید بهتر است و همواره خود را خادم می‌خواند. آیا اگر در چنین شرایطی که واژه امام مهجور واقع شده است، ما وظیفه خویش در احیای این فرهنگ را ایفا نماییم، عمل به تکلیف نکرده‌ایم؟ آیا از این طریق به بصیرت افزایی اقدام نکرده‌ایم؟

اینک اگر باور داریم که در میانه معرکه نبرد نرم قرار داریم،‌ اگر باور داریم که به کارگیری واژگان بخشی از جنگ خاموش دشمن است، اگر امامت امت را پذیرفته‌ایم و امت امام هستیم ، خطایمان را بپذیریم. از شماتت دوستان نادان و دشمن دانا و کسانی که جوزده بازی دشمن گشته‌اند، نترسیم و در سالروز سوگمان بر عروج بزرگ مردی که عصر حاضر را به دلیل اندیشه بلندش عضر خمینی نامیده‌اند در بیست و یکمین بیعتمان با خلف او، نقش خویش را به درستی ایفا نموده و از این پس بگوییم «امام خامنه‌ای»

زنده باد امام خامنه ای


ارسال شده در توسط فریده زندگانی
 

تلاش انصاری برای قطع سخنرانی رئیس جمهور

 

 

 

 

ارسال شده در توسط فریده زندگانی
اکنون پس از 20 سال...

 سخنرانی حجت الاسلام سیدحسن آقا در مراسم سالگرد رحلت امام عزیز با شعارهای پی در پی مردمی اندک!! نیمه تمام ماند و ایشان با جمله " هنوز 20 سال بیشتر از رحلت امام نگذشته است" سعی کردند عاطفه و احساس عاشقان امام را تحریک کنند و چهره‌ای مظلوم وحق مدار از خود نشان دهند.

جناب سید حسن مصطفوی، شعار دهندگان را اندک خواند و معلوم نیست که این جمع اندک در میان خیل میلیونیِ مردمِ امام دوست چگونه توانستند، سخنرانی را ناتمام بگذارند، بگذریم

سیمای جمهوری اسلامی که این مراسم را زنده پخش میکرد، ماهرانه شعارهای مردم را پوشش نمی‌داد و بینندگان به محتوای شعارها پی نبردند اما معلوم بود که مردم به همسویی نواده خمینی عزیز با جریان فتنه اعتراض دارند و بازگشت به خط امام راحل را خواستارند.

حرکت مردم امام دوست بار دیگر هوشیاری و بصیرت را به نمایش گذاشت و نشان داد که این مردم به مراتب از مسلمانان صدر اسلام در تشخیص حق و باطل آگاه‌ترند.

شعارهای مردم در سالر‌وز رحلت امام نشان داد که اعتراض آنان از متن قرآن و سنت برخاسته است و بحمدالله روز به روز مردمی آگاه‌تر زمینه‌ساز ظهور حجت حق(عج) را فراهم می‌آورند.

در این نوشتار مختصر به گونه‌ای مستند، رفتار مردم در برابر نواده امام راحل تحلیل و بررسی می‌شود:

1. در فرهنگ قرآنی به کسانی اهل یا ذریه پیامبر گفته میشود که با او پیوند و بستگی داشته باشند و مهمترین پیوند با پیامبر هم عقیده بودن با اوست  . از این روی خداوند، فرزند نوح را، از خاندان او نمی‌داند: "انه لیس من اهلک: او از خاندان تو نیست"

اکنون پس از "20سال" آیا میتوان از هم عقیده بودن با دشمنان ملت چشم پوشید و با کسانی که همراهی با منافقان و سلطنت طلبان را فریاد میزنند، هم‌نوا شد؟

2. قرآن درباره فرزندان یعقوب، تمام کاستی‌های آنان را برشمرد و در این معجزه جاوید چهره فریبکارانه فرزندان یعقوب را هویدا کرد تا به همه مردم در همه زمانها نشان دهد که فرزندزادگی پیامبر خدا مصونیت نمی‌آورد. فرزند بدون واسطه پیامبر نقشه قتل، سرقت طرح میکند و به راحتی به پیامبر خدا دروغ می‌گوید.

و اکنون پس از "20 سال" آیا می‌توان فرزندزادگی را دلیل موجّهی برای همسویی با محکومان دادگاه اسلامی دانست و محکومان را در آغوش کشید؟

3. در حوادث پس از رحلت پیامبر(ص)، خلیفه اول و دوم در سقیفه گرد آمدند و با جمله «شجرة الرسول: درخت پیامبری» خلافت را تصاحب کردند. امیر مومنان(ع) وقتی این جمله را شنید فرمود: به درخت پیامبری احتجاج کردند اما ثمره آن را تباه کردند.

اکنون پس از "20سال" آیا میتوان به درخت پر ثمر خمینی احتجاج کرد و میوه «استقلال» را نادیده گرفت و با کسانی که از کشورهای بیگانه برای دخالت در انتخابات مدد میجستند، همنشین شد؟

و اکنون پس از "20سال" آیا میتوان ثمره«ولایت فقیه» امام را نادیده گرفت و در روز تنفیذ، غیبت غیر موجّه داشت؟

4. زید فرزند امام کاظم(ع) با افراد ناباب همنشین شد و برخی گناهان را به بهانه امام زاده بودن بی‌پروا انجام داد، امام رضا(ع) به او فرمود: پدرت موسی‌بن‌جعفر که تو به آن افتخار می‌کنی در عبادت چنین و چنان بود و تو چگونه گناه می‌کنی در حالی‌که امام سجاد فرموده است نیکوکار ما دو برابر پاداش و بدکردار ما دو برابر عذاب میشود.

و اکنون پس "20 سال" آیا می‌توان به فرزندزادگی مرحوم حاج احمد خمینی افتخار کرد و به این بهانه «رأی ملت» را نادیده گرفت و در مراسم هفته دولت از همراهی با منتخب ملت سرباز زد و از سایت‌های ضد انقلاب مدال شجاعت دریافت کرد؟ آن پدری که تو فرزند اویی پیروی از ولایت را به تو وصیت کرد، چگونه پس از تنفیذ همچنان ساز مخالفت زدی؟ فأین تذهبون؟

5. جعفر فرزند امام هادی(ع) در وهم و خیال امام زاده بودن به جایگاه قائم آل محمد تعرض کرد امّا امام او را کنار زد تا نشان دهد که تنها امام زاده بودن امتیاز نمی‌آورد.

و اکنون پس از "20 سال" آیا میتوان به بهانه نواده امام بودن با کسانی که جوانان این دیار را به کشتن دادند، خند? مستانه سر داد و در عروسی فرزند فتنه با سران فتنه همنشین شد؟ به راستی کشتگان حوادث سال گذشته آرزوی رفتن به خانه بخت نداشتند؟

و اکنون پس از "20 سال" برای شما شمّهای از رفتارهای آگاهانه این امّت استوار را بازگو میکنم تا شاید مؤثر افتد:

ملت ایران در مکتب خمینی کبیر درس خوانده است همو که تندترین قلم را در کتاب «کشف الاسرار» علیه حکمی زاده و کسروی به کار گرفت تا نشان دهد که فرزند زاهدی مانند «شیخ مهدی حکمی» بودن مصونیت نمی‌آورد.

مردم عزیز ایران رفتارهای خائنانه دبیر کل حزب توده «کیانوری»، را از رفتارهای نیای بزرگوارش «شیخ فضل الله نوری» متمایز می‌کنند و شهید بهشتی(ره) با صلابت تمام در برابر نواد? شیخ فضل الله نوری ایستاد و او را خائن خواند.

ملت هوشیار ما، خیانت‌های بنی صدر را از خدمات پدر ارزشمندش «آیة الله بنی صدر همدانی» متمایز کرد و پدر را محترم و فرزند را خائن دانست.

و اکنون این ملت پس از "20 سال" صحنه زیبایی آفرید، ملتی که فرزند غدیر است در روزی که نمایندگانی از سراسر ایران برای تجدید عهد با خمینی عزیز گردآمده بودند، رفتارهای ناشایست شما در یکسال گذشته را مرور کرد و همین مردمی که از سال 75 – اولین سالگرد رحلت امام پس از درگذشت حاج احمد آقا- تا کنون برای شما عاطفه و احساس نثار می‌کردند، در برابرتان به اعتراض برخاستند تا نشان دهند که پیوند و وابستگی با امام پیوند با تفکر اوست و اگر نواده خمینی عزیز هم از تفکر او جدا شود از ملت امام دوست فاصله میگیرد. دیروز نمایندگان همه شهرستانها به دیارشان بازگشتند و قصه پاسداری از تفکر خمینی را با افتخار بازگو کردند.

باور کنید که در میان امّتِ امام دوست جایگاهتان را از دست داده‌اید.

این امت 14 سال – پس از رحلت حاج احمد آقا خمینی- برای شما شعار دادند و به شما عشق ورزیدند، به راستی چگونه این جمع وقتی به رفتار شما اعتراض میکنند، اندک! میشوند؟

جناب آقای سیدحسن، من نمی‌گویم جریان فتنه طرفدار ندارد، اما طرفداران فتنه در حرم امام یافت نمی‌شوند. کمی درنگ کنید بسیار بعید می‌دانم امثال «دکتر سروش» در این "20سال" حتی یکبار هم در مراسم رحلت امام حاضر شده باشند، خود دانید. کمی از اطرافیان فاصله گیرید، خدا رحمت کند پدر بزرگوارتان را وقتی جلسه پنجشنبه ها را محفل برخی افراد دید جلسه را تعطیل کرد ولی متأسفانه شما پس از رحلت ایشان به بهانه جمع دوستان پدر، جلسه را از سرگرفتید. نمی‌دانم هنوز جلسه پنجشنبه‌ها هست یا نه ولی در دلسوزی اعضای جلسه کمی تردید کنید.

و سخن آخر آنکه ملّت هوشیار رفتارها را رصد میکنند و اگر «سید حسن مصطفوی» به تفکر امام بازگردد، بار دیگر «سید حسن خمینی» خواهد شد و کاستیهای یکساله‌اش را به پای جوانی‌اش می‌گذارند.

نیکو شدن به نسبتِ نیکو ، نه نیکُوی است        بوجهل و بولهب همه خویش پیمبرند


ارسال شده در توسط فریده زندگانی

ارسال شده در توسط فریده زندگانی

فرزند جسمی خمینی بودن ارزشمند است، اما فرزند معنوی خمینی بودن ارزشمندتر است! امام خمینی هرگز نمرده است که وارثی داشته باشد، امام خمینی یک حقیقت همیشه زنده است و یاران و فرزندانش،امروز علاوه بر ایران، در جنوب لبنان، در نوار غزه، در شمال آفریقا، در خاور دور، در آمریکای لاتین و در همه جای دنیا حضور دارند.


ارسال شده در توسط فریده زندگانی

?????? At site

به گزارش پایگاه اطلاع رسانی دفتر حفظ و نشر آثار مقام معظم رهبری،متن پیام به این شرح است:
بسم‌الله الرحمن الرحیم
حمله‌ی جنایتکارانه و قساوت‌آمیز رژیم صهیونیست به کاروان دریائی امدادی و بشردوستانه، حلقه‌ی دیگری از زنجیره‌ی جنایتهای بزرگی است که آن حکومت شریر و خبیث، هفتمین دهه‌ی حیات ننگین خود را با آن انباشته است. این نمونه‌ئی است از رفتار گستاخانه و بی‌رحمانه‌ئی که مسلمانان در این منطقه و بخصوص در سرزمین مظلوم فلسطین دهها سال است که با آن دست و پنجه نرم میکنند. این بار این کاروان، اسلامی یا عربی نبود، بلکه افکار عمومی و وجدانهای بشری از سراسر جهان را نمایندگی میکرد. این حمله‌ی جنایتبار باید برای همه مدلّل کرده باشد که صهیونیزم، چهره‌ی جدید و خشن‌تری از فاشیزم است که این بار از سوی دولتهای مدّعی آزادی و حقوق بشر و بیش از همه دولت ایالات متحده آمریکا، حمایت و کمک میشود.

آمریکا و انگلیس، فرانسه و دیگر دولتهای اروپائی که از این جانیان بالفطره، حمایت سیاسی و رسانه‌ئی و نظامی و اقتصادی کرده و همواره پشت سر فاجعه‌آفرینی‌های آنان ایستاده‌اند، جداً باید پاسخگو باشند. وجدانهای بیدار در سراسر جهان باید جداً بیندیشند که بشریت امروز با چه پدیده‌ی خطرناکی در منطقه‌ی حساس خاورمیانه روبرو است؟ چه رژیم سفاک و گستاخ و دیوانه‌ئی امروز بر کشور غصب شده‌ی فلسطین و مردم مظلوم و داغدیده‌ی آن تحکّم میکند؛ سه سال محاصره‌ی غذائی و داروئی و حیاتی یک و نیم میلیون زن و مرد و کودک در غزه، به چه معنی است؛ کشتار و حبس و شکنجه‌ی روزانه‌ی جوانان در غزه و ساحل غربی چگونه قابل فهم است.

فلسطین، دیگر نه مسأله‌ئی عربی و حتی نه فقط مسأله‌ئی اسلامی، بلکه مهمترین مسأله‌ی حقوق بشری جهان معاصر است.

کار نمادین و درخشان اعزام کاروان دریائی به غزه، باید در دهها شکل و شیوه‌ی دیگر بارها و بارها تکرار شود. حکومت سفاک صهیونیست و حامیان آن بویژه آمریکا و انگلیس باید قدرتِ شکست‌ناپذیر عزم و بیداریِ وجدان عمومی جهان را در برابر خود ببینند و حسّ کنند.

دولتهای عربی در معرض آزمونی دشوار قرار گرفته‌اند. ملتهای بیدار عرب از آنان اقدامی قاطع و جازم مطالبه میکنند. کنفرانس اسلامی و اتحادیه‌ی عرب نباید به کمتر از برداشتن کامل محاصره‌ی غزه و توقف کامل دست‌اندازی به خانه‌ها و سرزمینهای فلسطینی در کرانه‌ی غربی و محاکمه‌ی جنایتکارانی چون نتانیاهو و ایهود باراک، قانع شوند.

ملت مجاهد فلسطین و مردم و دولت مردمی غزه نیز بدانند که دشمن خبیث آنان اکنون از همیشه ضعیفتر و آسیب‌پذیرتر است. جنایت دریائی روز دوشنبه نه نشانه‌ی قدرت، که نشان درماندگی و سراسیمگی رژیم غاصب است. سنت الهی بر این جاری شده که ستمگران در اواخر دوران ننگ‌آلود خود، به دست خویش، سرنوشت محتوم فنا و زوال خود را نزدیکتر کنند. حمله به لبنان و سپس حمله به غزه در سالهای پیش، از جمله‌ی همین اقدامهای دیوانه‌وار بود که تروریستهای اریکه‌نشین صهیونیست را به دره‌ی سقوط نهائی نزدیکتر کرد.حمله به کاروان امدادی بین‌المللی در آبهای مدیترانه نیز اقدام ابلهانه‌ی دیگری از همان قبیل است.

برادران و خواهران فلسطینی! به خداوند حکیم و قدیر اعتماد کنید، قدرت خود را باور کنید و بر آن بیفزائید. و به پیروزی نهائی یقین داشته باشید. و بدانید که: وَلَیَنصُرَنَّ اللَّـهُ مَنْ یَنصُرُهُ إِنَّ اللَّـهَ لَقَوِیٌّ عَزِیزٌ.

سید علی خامنه‌ای
11/خرداد/89


ارسال شده در توسط فریده زندگانی


ارسال شده در توسط فریده زندگانی