ماهنوزسبزیم

آیت الله فضل الله در آخرین لحضات زندگی خود بر لزوم نابودی اسرائیل تاکید کرد. به گزارش واحد مرکزی خبر از بیروت ؛ "سیدجعفر فضل الله" فرزند آیت الله فضل الله گفت: از آخرین سخنان سید پیش از وفات این جمله بود که"تا پیش از نابودی اسرائیل راحت نخواهم شد." براساس این گزارش شخصیتهای سیاسی ، دینی و حزبی لبنان هم رحلت آیت الله فضل الله را خسارتی بزرگ برای لبنان و جهان اسلام توصیف کردند.

"میشل سلیمان" رئیس جمهور لبنان، "آیت الله فضل الله" را روشنفکری عمیق توصیف کرد و رحلت او را زیان بزرگ ملی دانست. "نبیه بری" رئیس مجلس لبنان در بیانیه ای تاکید کرد با رحلت آیت الله فضل الله جهان اسلام یکی از بزرگترین منادیان وحدت اسلامی را از دست داد. "سعد حریری" نخست وزیر لبنان نیز گفت لبنان مرجع ملی و روحی بزرگی را از دست داد که نقش اساسی در دفاع از ارزشها داشت. سید حسن نصرالله دبیرکل حزب الله گفت امروز پدری مهربان را از دست دادیم که در همه مراحل پشتیبان قوی مقاومت بود . 


ارسال شده در توسط فریده زندگانی

غصه نوشت: کجایی حاجی؟… کجایی بیسیم چی؟… کجایی آرپی جی زن… کجایی رزمنده خمینی… کجایی برادر… من اگر در نوشته هایم خون نباشد… نوشته هایم را خاک می کنم… مردار دیدن ندارد… اگر خون از این قلم نتراود… در باغچه حیاط دفنش می کنم… قلم بی حیا را… قلم بی بصیرت را… تا تجزیه شود و کود شود پای لاله سرخ باغچه… انگشتانم اگر “خ” و “و” و “ن” را ننویسند باید انگشتانم را کفن کنم… باید بر خودم نماز میت بخوانم… پاهایم اگر رد خون نگذارد … باید فاتحه پای برهنه را بخوانم… من با بوی خون شهدا نفس می کشم… اسم این درآمد را خون نوشت نگذاشتم… تا مدیون خون شهدا نباشم… خون شهید کجا و …؟ آنقدر این “خون” را می نویسم تا “خون” به کف آورم… شهدا کجا هستید؟ شهدا چرا نمی آیید؟ شهدا چقدر ستم… شهدا چقدر قمار… شهدا چرا نمی گیرید انتقام “خون” به سخره گرفته شده تان را… چرا بانگ نمی زنید شهدا… آخر چقدر صبر … ایوب هم اینقدر صبر نکرد… چرا اینقدر شما صبورید شهدا… چرا اینقدر از خود گذشته اید… چرا اینقدر باصفا و بی منت خون دادید و این جریان کثیف هر چه با خون شما کرد صبوری کردید… شهدا آبروداری می کنید؟… نه… ما دیگر تحمل این همه ایثار شما را نداریم شهدا… تقاص به سخره گرفتن و به بازی گرفتن خونتان را خدا می گیرد … ما نمی گذریم از قمار این نامردان…

زمزمه: دو پا ایستاده بود بر راس دولتی نامرد…در پوست یک انسان … با عبایی رنگین… رنگین ز خون چشم بچه های یتیم … کفش هایش بوی چرم خوک اسراییلی می داد… بوی گند عرق شارون… خنده می زد به روی جهان… عصر عصر تمدن بود…گفتگو بر مدار قمار… جایزه سر سردار… کوچه ها محو تاریکی…. خانه ها محو بهت شهید… این همه خیانت از کجا آمد… این همه جنایت از کجا آمد… روسپی ها شدند وکیل بشر… لات و لوت ها شدند آقا… هر کسی کینه در دل داشت… یک شبه میان سفره گذاشت… سفره ای سرخ به رنگ شفق… خون و خون بود و تخته و نرد… منچ بازان شدند وزیر علوم … فاسدان وزیر فرهنگی… چادر سیاه شد ننگین… جو اختناق شد سنگین… با بهانه دموکراسی … ساختند قلعه پر از راسو… کو کجاست سید ما کو … اردکان یکسره خجالت شد… روزگار پر وقاحت شد… می شکست قاب عکس شهید… می نشست خاک به روی شهید… خون ملت رسیده بود به گلو… خنده می زدند راسوها…آه مانده بود و اشک و شهید… شمع آب شده، سوخته و برید… طعم نعلین روی خون حس شد… حوزه ها باز غرق ماتم شد… این همه خیانت از کجا آمد؟… این همه جنایت از کجا آمد؟… دسته بزرگ راسوها … می زدند به گوش بیت المال… عاقبت می برید کجا… زیر گل یا به ویلای شمال… پرچم سه رنگ ایران بود… رنگ سرخ خون شهید… می زدند سنگ به پرچم ما… زیر بیرق دموکراسی… هسته ای رفت … حجاب رفت و شهید … مانده بودیم کجاست عفت ها؟ … نفت می رفت … انگلیس می آمد… جمع بودند راسوها… سفره قمار باز شده بود… موقع قمار و نماز شده بود… تیغ ملجم به زهر آلوده… موقع اذان جام زهر شده بود… گیر کردند در قمار با خون ها … باختند از شما شهدا…

جنایتکاران اصلاحات… خیانت کنندگان به ملت… منحرفان از مسیر های مورد ادعا… خالی بندهای وطن فروش… ? سال تحمل شدند… کار کردند با پوسته دلسوزی و با باطن خون سوزی … شکستند حرمت ها را … حیا را سپردند به حراجی های بی غیرتی… عفت را فروختند به واژه مسخر شده آزادی … اقتصاد را کشتارگاه فقرا کردند…نا مردها فقرا را هم بی بسم الله سر می بریدند… مبادا کسی بشنود خدایی هست… تا به نامش خیانت آغاز کنند … عروسکی ملحفه پیج و حراف را کادو کردند به نام خاتمی… گفتمان ساز اصلاحات… که خود هم نفهمید چه می گفت… تزریقاتچی اصلاحات یک روز گفتگوی تمدنها تزریق می کرد… یک روز دموکراسی… یک روز آزادی … یک روز حقوق شهروندی … روز دیگر حقوق بشر… سرم خیانت را زده بودند وسط مغز خاتمی… شاید خودش نمی دانست… شاید… کسی که از روی تخدیر مدرنیته… می فروخت همه چیز را… مثل آدم های تازه به دوران رسیده… که قاب عکس پدرش را می فروشد عکس “تام کروز” بخرد… خاتمی عکس پدر را نفروخت… دست گذاشته بود روی پدر… و سنگین بود فروختن وطن… و سنگین بود فروختن خونها…دردها از چه چیزهایی بود؟… موکت خانه شهدا… برای برخی گران آمد… این همه فقر و ایثار گران آمده بود بر بعضی ها… نان خشک خوردن فرزندان شهدا و مادران و پدران شهدا… برای برخی خیلی سخت بود… عینکها دودی شد… خانه ها رفتند ?? کیلومتری بهشت زهرا … آن بالای بالا… جایی که شهید را نمی شناختند … هنوز آنجا شهید همان ناصر الدین شاه بود… وحشت وجود اینها را گرفته بود… شهدا چقدر ترس داشتند؟… بهشت زهرا برای برخی بوی ترس می داد… چه کرده اند اینها با خون شهدا که اینطور مثل سگ از قبر شهید هم می ترسند… اینها چه کرده اند که اسم شهید و فرزند شهید که می آید چروک صورتها در هم کشیده می شود و پوستشان جمع می شود… چه ریختند در خون شهدا… چه ریختند بر سر امام شهدا… به کام امام شهدا چه جامی خوراندند… بوی خون شهید از مشام این آقایان فاصله نمی گیرد… وجدان این بی وجدان ها در فریزر غرب نگهداری می شود از ترس شهدا… شهدا چه کرده اند با اینها … این چهار تا استخوان چه بلایی سر شما آوردند آقای خاتمی که با لشگر راسوهایت تاختی بر آرمانهایشان… کجای شما درد می گرفت از بوی شهدا… کجای شما می سوخت از حضور شهدا… پدر و مادر شهدا کدام راه شما را مسدود کرده بودند که با بولدوزر خیانت بر بدنهای ااین پیرمردها و پیرزن ها تاختید… این فرزندان شهدا مگر چه مهری بر پیشانی داشتند که پیشانی هاشان را کوبیدی به سنگ فقر مادی و فرهنگی … این همه تانک و مسلسل را رو به قبور شهدا بسیج کردن برای چه بود؟… آیا نه اینکه  می دانستید در قمار با خون شهدا می بازید…. آقای اصلاحات آیا نه اینکه خون شهدا گریبان گیرتان شده است… لجنی که از سر و روی اصلاحاتتان بالا می رود … همه نتیجه آن همه لگد کوب کردن خون شهداست… شهدا … اگر شما نبودید … اگر امام شما نبود…. این آقایان شلمچه را هم منطقه آزاد تجاری کرده بودند… خونتان را به شیشه می کردند و می فروختند… قیمت برای مصرف کننده تنها فراموشی اصل ولایت فقیه… آری شهدا … این باطل اندیشان … اینقدر رب گوجه فرنگی تبلیغ کردند تا ماسرخی خون شهید را فراموش کنیم… هندهای جگر خوار که “آقا زاده اند” … اینقدر کفشهای قرمز و لباسهای فرنگی پوشیدند تا ما یادمان برود پوتین های شما را… لباس خاکی زیبای شما را… پسر فلانی اینقدر کارخانه عطر و ادکلن ساخت تا بوی شما را در تند باد بوی مصنوعی عطرهای غربی حذف کند… اما نشد که لاله شب بوی ما نفس بکشد و یاد تو نباشد… اما شهدا… ما ایستاده ایم تا آخر خط…

بیعت: ایستاده ایم چون ابرخاکریزهای فتح المبین… چون کوههای کردستان… شک نکنید شهدا امروز هم خط مقدم ما خط رهبری است… اگر شما زدید به سیم والمر صدام حسین… ما زدیم به سیم والمر میرحسین… اینجا سر و دست می شکنند برای همان عکس امام توی جیب شما… اینجا جان می دهند برای عکسی که کنار عکس امام است… اینجا جان بچه بسیجیها کفتر جلد بیت رهبری است… ما دانه خور خانه امیر مسلمینیم… عادت کرده ایم به مردن برای خامنه ای… من چند ستاره ای را می شناسم… خامنه ای را که می خواهند بنویسند… وضو می گیرند … زیارت نامه آل یاسین می خوانند… شهدا ما متبرکیم به لحظه های عصر با خامنه ای بودن … ما متبرکیم به عطر بیانات شیرین ولی امر مسلمین جهان… نایب مهدی صاحب الزمان… ما افتخار می کنیم که وجودمان متجلی است در عصر خامنه ای … هیچ کس سعادت ما را ندارد ای شهدا… قبطه می خورند شهدای عالم به حال خوشی که ما داریم… حال سرمستی ز خم نایب ساقی کوثر… حال خوش یتیم نوازی پسر حیدر … ما خدا را شاکریم وقتی آقایمان را می خواهیم صدا بزنیم ….صدا می زنیم: یابن الحیدر… یابن الفاطمه… آقای ما سید واقعی است… برخی سید ها… فقط پای صندوق رای سیدند… سید خراسانی ما … خودش پنجره فولاد است… ما کرامت های خامنه ای را دیده ایم… شفا بخش دلهای بیمار همین خنده های شیرین آقا است… نغمه های خوش الحانش راه گشای سعادت ماست… ما نمی گذاریم موج سوارهای راسو… سوار بر خون شما تحته نرد سیاسی بازی کنند شهدا… ما اگر دست آقامان به نشانه قیام بلند شود… می زنیم به شط خون… مغز ما مغز والمری است… برای شهادت ترمزی نداریم… خنجرهای انتقام از منافقین را بسته ایم به کمر قلم هایمان… فانسخه قلم را محکم کرده ایم… سربند لبیک یا خامنه ای بسته ایم بر قلمها و می نویسیم به عشق خامنه ای … می نویسیم به تولای خامنه ای و به تبرای از دشمنان خامنه ای … ابایی نداریم که با همین نوک تیز قلمهامان راسو کشی کنیم… ما سربازهای منتقم خون شماییم ای شهدا… اشکهایمان را ریخته ایم در قمقمه قلم… رگهای غیرت قلممان به خروش آمده است… شهدا خجالت می کشیم باز شرمنده باشیم… شهدا خسته شدیم از این همه سال شرمندگی… آمده ایم “خون ستانی” … آمده ایم ببندیم حلقوم راسوهای قمار باز را… آمده ایم تا دیگر خون به دل رهبرمان نشود… و خون شما له نشود… ما نمی گذاریم دیگر سر خون شما قمار ببندند…


ارسال شده در توسط فریده زندگانی
اگر این «بسیجیهای دانشجو»، "خفه می شدند" و "می تمرگیدند"!!

هیچ وقت یادم نمی رود در بحبوحه روزهایی که "بسیجی های دانشجو" با کمک سایر اقشار بسیج، با چنگ و دندان، مجلس و صداوسیما و هفت تیر و میرداماد و آزادی و انقلاب را حفظ کردند و مانع از غارت تهران شدند، علی لاریجانی با لحن خاص خود در مجلس و گفتگوی ویژه خبری مشغول قرائت انشاهای خاص خود در محکوم کردن وزارت کشور و صداوسیما و حمله به کوی سبحان و... بود و با شمایلی روشن فکرانه فتوی می داد که "باید به سخن مردمی که در تظاهرات‌ها شرکت‌ کرده‌اند هم گوش کرد."!

زمانی که صدای آمریکا و بی بی سی و بالاترین سیل تهمتها را روانه شورای نگهبان می کردند و از بسیج، چهره ای قصاب و خون آشام به نمایش می گذاشتند، رییس مجلس، اصرار داشت که برخی از اغتشاشات را منتسب به عملکرد شورای نگهبان بداند و صبح به صبح، رسانه ها و افکارعمومی را پر کند از گزارش لحظه به لحظه پیگیریهایش از حمله به کوی دانشگاه و محکومیتهای شداد و غلاظ آن! پیگیریها و محکومیتهایی که محدوده اش از کل خرابکاریها و اغتشاشات، منحصر به این حادثه بود.

وقتی امثال ذوالعلی ها و غلام کبیری ها و فیض ها مثل برگ خزان روی زمین ریختند و همرزمان آنان با چنگ و دندان، نهادهای نظام و پادگان ها و پایگاهها را حفظ می کردند، سایت منتسب به علی لاریجانی و پارلمان نیوزی که بواسطه روابط بسیار گرم و حسنه رییس مجلس با واسطه های سران فتنه در مجلس، رفع فیلتر شده بود بزرگترین دروغ ها را گفتند و بهترین خوراک ها را برای دشمنان مهیا کردند.

از مکالمات تلفنی احتمالی ایشان بگذریم!!

گذشت و گذشت و 9دی و 22بهمن هم گذشت و روسیاهی به ذغال ماند و برخی مسئولین مطمئن شدند که نظام به لطف مجاهدتهای بسیج و بصیرت حیرت آور مردم، پابرجا خواهد ماند و دیگر به چوبه دار یا دیوار تیرباران الصاق نخواهند شد! غافل از اینکه رهبر انقلاب 7ماه، پیش از آن، کسانی که فکر کردند ایران، گرجستان خواهد شد را "احمق" خطاب کرده بود.

مواضع به حالت عادی برگشت و دوباره احمدی نژاد، به مانند 4سال قبل از آن، سیبل شد!

تا آنکه به روزهای آخر خردادماه رسیدیم. روزهایی که مجلس هشتم به تصویب طرحی که یکی از سران فتنه با پیاده نظام خود ماهها به دنبال آن بود، به قیمت به قیام و قعود گذاشتن نظر رهبری و البته رای شگفت انگیز 95نفر به آن، پرداخت و البته بدیهی است که بسیج و در راس آن "بسیجی دانشجو"، این رویه را تحمل نکند و این جهالت یا احیانا خیانت را بی پاسخ نخواهد گذاشت.

از قضا، این تجمع، علی لاریجانی یادشده را حسابی آشفته ساخت به طوری که وی در اقدامی بی سابقه، در تریبون علنی مجلس، شعارهای این دانشجویان را تکرار کرد و با مخاطب قراردادن "بسیجی های دانشجو"، شدیدترین حملات را به آنان روا داشت و مدعی شد که به مجلس توهین شده است و خبرهایی ناب و دسته اول برای رسانه هایی که از بعد از ریاست لاریجانی بر صدا و سیما به نوعی هم افزایی با وی رسیده بودند، دست و پا کرد و این در حالی است که چنین شعارهایی معمولا در تجمعات مردم جلوی مجلس سر داده می شود و البته هیچگاه رییس مجلس به این اندازه برافروخته نمی شد.

ناگفته نماند که شعارهای "بسیجیان دانشجو" نسبت به فحاشیهای علی مطهری به کوچک زاده و رسایی (که به حکم ماده ??? قانون مجازات اسلامی، مجازات 74ضربه شلاق دارد) در حکم "صلوات" محسوب می شد و البته لاریجانی، تاکنون ترجیح داده نسبت به "دریده گویی های" برادرزن خود سکوت پیشه سازد و البته رسانه های منتقد خود را "دریده گو" معرفی کند. ضمنا شعارهایی که لاریجانی آنها را احصاء نمود با توجه به فضایی که به خصوص در این چند ماه اخیر بر جامعه حاکم شده است به هیچ وجه جنبه توهینی نداشت و البته رگه های واقعیت نیز در آن کمرنگ نبود.

مظلومیت بسیج را احساس کنید...

  • این جمله احمد توکلی را که در پاسخ به سوال خبرنگار که پرسیده فکر می کنید که رییس جمهور آینده از احزاب و گروه های شناسنامه دار و با توجه به قواعد کسب قدرت سرکار می آید یا اینکه همانند دولت نهم و دهم بدون رعایت این قواعد؟بادقت بخوانید: "من پیش بینی راجع به انتخابات ریاست جمهوری یازدهم را زود می دانم ولی امیدوارم آخری باشد. یعنی امیدوارم رییس جمهور آینده از دل یک گروه صاحب فکر و صاحب هدف بیرون بیاید که حاضر باشد پای عقاید خود را امضا کند. نه از میان یک دار و دسته فرقه ای و باندی."

ارسال شده در توسط فریده زندگانی

 پدر اسطوره ای هستی که باید روز میلاد علی روزت باشد. میخواهم به پاس یک عمر زحمت بی دریغت ،دستهای پینه بسته ات را ببوسم و بگویم مردترین مردهای عالمی.

بابای خوبم دوستت دارم.


ارسال شده در توسط فریده زندگانی

 

نوزاد کعبه

جشن تولد ها، همیشه همراه شادی و خنده اند و اگر این جشن ها برای کسی باشند که او را خیلی خیلی دوست داریم، هم شادی آن زیادتر و هم تلاش برای برگزاری آن جشن بیشتر می شود؛ مثل جشن تولد  امروز، یعنی روز تولد تنها نوزاد کعبه. تعجب نکنید! امروز جشن تولد آقایی است که خداوند فقط به او اجازه داد تا در بهترین و پاک ترین نقطه روی زمین یعنی خانه کعبه به دنیا بیاید. آری، امروز روز جشن  تولدامام اول، حضرت علی مرتضی علیه السلام است.تولد ش بر همه دوستان آن امام مبارک باد.

اولین مرد مسلمان

یکی از افتخارات امام علی علیه السلام این است که بعد از اعلام دین اسلام از طرف پیامبر بزرگ حضرت محمد صلی الله علیه و آله ، اولین آقایی که از پیامبر حمایت کرد، آقا امیرمؤمنان، علی علیه السلام بود. امام علی علیه السلام ، تنها ده سال داشت؛ ولی از چنان فکر و اندیشه بالایی برخوردار بود که وقتی با دین اسلام آشنا شد و پیامبر او را از آمدن این دین زیبا آگاه کرد، مدال اولین مسلمان را برگردن آویخت. این مدال طلایی، بعد از سال ها، همچنان می درخشد.

دروازه شهر دانایی

در زمان های قدیم برای ورود به شهرهای بزرگ لازم بود اول از دروازه شهر عبور کنند و سپس وارد شهر شوند. پیامبر بزرگ اسلام، برای این که دانش بالای امام علی علیه السلام را به مردم اعلام کند، از یک تشبیه زیبا استفاده کرد و فرمود: «من شهر علم و دانایی هستم و علی علیه السلام دروازه آن شهر است؛ پس هر کس قصد دارد وارد شهر دانایی شود، باید از دروازه آن عبور کند» معنای این سخن پیامبر این است که تمام انسان هایی که دوست دارند از علم و دانش فراوان برخوردار شوند، لازم است از رفتار و سخنان حضرت علی علیه السلام به خوبی استفاده کنند.

چشمه دانش

خیلی از شما بچه ها در مسافرت ها یا جاهای دیگر «چشمه آب» را دیده اید که از زمین می جوشد و در آن همیشه آب زلال و تمیز و خنک جاری می شود. سخنان امام های خوب ما و بزرگان دین، چون حرف های خداوند است، راه های خوشبختی را به ما نشان می دهد و مثل آب زلال همان چشمه های جاری است. امام علی علیه السلام هم مثل یک چشمه دانش همیشه جاری است که صحبت ها، سخنرانی ها و راهنمایی او، در کتاب های مختلف مثل «نهج البلاغه» جمع شده و می تواند همیشه راهنمای ما به سرزمین نور و خوشبختی باشد.

مدال دوستی

دوستی با انسان های خوب، ما را به سوی شهر خوبی ها می برد. بهترین انسان های روی کره زمین هم پیامبران و امامان هستند که می توان از راه دوست شدن با آن ها، به خوشبختی رسید. جالب است بدانید که خود پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله به ما دوستی را معرفی می کند که ارتباط با او و علاقه به او، خوشبختی ما را تضمین می کند. پیامبر به ما فرمود که «خوشبخت واقعی کسی است که امام علی علیه السلام را چه در زمان زندگی او و چه بعد از شهادتش دوست داشته باشد» پس با این جمله پیامبر راستگو، همه ما یک مدال طلایی گرفته ایم. مدالی به نام مدال دوستی امام علی علیه السلام .

بهترین بابا

همه باباها خوب و مهربان اند و توی دل بچه ها جا دارند. یکی از باباهای خوب و به یادماندنی، امام علی علیه السلام است که پسرهای بزرگی چون امام حسن علیه السلام و امام حسین علیه السلام را داشت. امام علی علیه السلام ، هم بچه های خود و هم بچه های دیگر را دوست داشت؛ همانطوری که بچه ها، او را دوست داشتند و از دیدن او خوشحال می شدند. الان هم، بچه ها از شنیدن نام آن امام شجاع و مهربان شاد می شوند و از این که چنین رهبری دارند، افتخار می کنند و با گفتن «یا علی» یاد او را همیشه بر زبان ها زنده نگه می دارند.

در کلاس امام علی علیه السلام

ما همیشه می توانیم در کلاس درس امام علی علیه السلام شرکت کنیم. شاید بپرسید چگونه؟ پاسخ آن آسان است، با خواندن سخنان امام علی علیه السلام ، در واقع شاگرد آن امام می شویم و بعد از سال ها از گذشتن زمان آن صحبت ها، هنوز می بینیم که آن سخنان الآن هم در زندگی ما به کار می روند.

کار امروز را به فردا نسپار!

بعضی از روزها کارهایمان زیاد می شود. گاهی وسوسه می شویم که قسمتی از آن کار را روز بعد انجام دهیم؛ ولی وقتی روز بعد فرا رسید، متوجه می شویم که اشتباه کرده ایم؛ چون همان روز هم کارهای مخصوص خودش را دارد. امام علی علیه السلام هم به ما یک نصیحت زیبا در این باره دارد و می فرماید: «در هر روز کار همان روز را انجام بده؛ چون فردا کارهای خودش را به همراه دارد»

کار خوب، بدون هزینه

انجام بعضی از کارهای خوب و گرفتن پاداش آن از سوی خداوند، نیازمند هزینه کردن وقت، مقداری پول و یا انرژی بیشتری است. امام علی علیه السلام یک کار خوب به ما پیشنهاد می کند که نه وقتی از ما می گیرد، نه خرجی دارد و نه این که انرژی ویژه ای می خواهد، با این همه، پاداش خوبی هم از سوی خداوند به ما تعلق می گیرد. نام آن کار خوب، خوش رویی و برخورد خوب داشتن با دیگران است.

به جمله امام علی علیه السلام توجه کنید:

«خوشرویی، احسانی بی هزینه است»

فایده درس خواندن

«بهانه گیری برای درس خواندن، کافی است!» این جمله را به کسانی می گویم که گاهی بهانه جویی می کنند و درس هایشان را خوب نمی خوانند، اهل مطالعه کتاب یا مجله نیستند و تمام زندگی آن ها به بازی و تفریح می گذرد. خوب است به این سفارش و جمله امام درباره درس خواندن و یادگرفتن دانش خوب فکر کنیم:

«دانش تو را رستگار و خوشبخت می کند و نادانی تو را نابود و تباه می سازد» و نیز به ما یاد داد که «دانستن و دانش، بزرگ ترین گنج است».

شناسایی دوست برتر

آیا می خواهید بهترین دوستان خود را شناسایی کنید؟ آنهایی که به دنبال شناختن بهترین دوست خود هستند، می توانند از این راهنما استفاده کنند. یک جمله راهنما، از امامِ خوبان حضرت علی علیه السلام که به ما در پیدا کردن بهترین دوست از میان دوستان دیگر، کمک می کند. امام اول علیه السلام فرمود: «بهترین دوست تو کسی است که در انجام کارهای خوب عجله و شتاب دارد و تو را هم به سوی آن کار می کشد» با این جمله طلایی، می توانیم بهترین دوستان خود را بشناسیم؛ کسانی که در انجام کارهای خوب پیشقدم می شوند و هم ما را به انجام آن کارها تشویق می کنند، کارهایی مثل کمک به شاگردان دیگر کلاس در درس خواندن، کمک به پدر و مادر، سلام کردن به دیگران وکارهای خوب دیگر.

اگر گناه نکنید ...

همه ما می خواهیم که خداوند ما را دوست داشته باشد، همان طور که فرشته ها و انسان های خوب را دوست دارد و همیشه مواظب و همراه آنهاست. همه ما دوست داریم که وقتی با خدای مهربان صحبت می کنیم، دل مان پُر از ستاره های آسمانی و مهربانی شود. برای این که به این موفقیت بزرگ دسترسی پیدا کنیم می توانیم از راهی که امام علی علیه السلام بیان کرده است، استفاده کنیم. امام علی علیه السلام به ما این گونه یاد دادند:«اگر از کارهای بد (گناه) دوری کنید و فاصله بگیرید، خداوند شما را دوست دارد».

سکّوی اول، برای راستگوها

اگر از شما بپرسم «دروغ بدتر است یا خالی بندی» چه پاسخی می دهید؟ بعضی  ها فکر می کنند که خالی بندی، دروغ نیست، ولی این ها در اشتباه اند؛ چون خالی بندی همان دروغ است و هیچ فرقی در زشت بودن ندارد. حالا اگر از شما بپرسم که «انسان های راستگو زرنگ ترند یا انسان های خالی بند» چه جوابی می دهید؟ برای این که پاسخ این سؤال را خوب بدانیم، پای صحبت امام اول،حضرت علی علیه السلام می نشینیم. امام به ما می فرماید که انسان های راستگو در سکوی اول و انسان های دروغگو در پایین ترین جا قرار دارند. جمله امام علی علیه السلام این است: «راستگویی، برتری و دروغ پستی است»

زندگی شیرین تر

برای داشتن یک زندگی شیرین و شاد، دانستن بعضی از کارها لازم است. امامان خوب ما، با دانش زیادی که داشته اند، خودشان موفق ترین و بهترین زندگی را داشته اند و برای همیشه یک الگوی خوب برای همه انسان ها هستند. یکی از کارهایی که امام اول، حضرت علی علیه السلام برای شیرین تر شدن زندگی پیشنهاد می کند، داشتن اخلاق خوب است. حضرت علی علیه السلام به ما یاد می دهند که:«با خوش اخلاقی زندگی شیرین می شود». او همچنین خوش اخلاقی را معجونی مناسب برای به دست آوردن دل دیگران می داند و می فرماید: «خوش اخلاق باشید که خوش اخلاقی، محبت دیگران را برای شما به دنبال دارد».

خوش قولی

«اگر به کسی وعده ای دادی، حتماً به قول خود عمل کن». امام علی علیه السلام با این سفارش مهم، از ما که دوستان او هستیم می خواهد که از بهترین و خوش قول ترین آدم های دنیا باشیم. واقعاً چه قدر خوب و زیبا می شود که همه ما وقتی به کسی قول دادیم یا وعده انجام کاری را دادیم، به موقع آن کار را انجام دهیم و با این کار ثابت کنیم که دوست امام و شاگرد خوب کلاس آن امام بزرگ هستیم.

مهربانی

یکی از راه هایی که دوستی و رفاقت ما را پررنگ و همیشگی می کند، محبت کردن است. ما می توانیم با مهربانی خود، هم دوستانی جدید به دست بیاوریم و هم این که دوستان قبلی خود را برای همیشه داشته باشیم.

امام اول، حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام ، به این نکته توجه کرده و فرموده اند: «رفاقت، با مهربانی دوام می یابد» خوب است بدانید که مهربانی کردن راه های زیادی دارد. مثلاً می توانید با کمک به دوست خود، شرکت در جشن تولد او، عیادت از او در زمانی که مریض می شود و نیز اعلام دوستی و علاقه به دوست خود، این مهربانی را نشان دهید.

قلعه محکم

در زمان های قدیم، قلعه های محکمی می ساختند که در زمان حمله دشمن می توانستند داخل آن پناه بگیرند و از دست دشمن در امان باشند.

ما انسان ها، چون راه بهشت را در پیش گرفته ایم، یک دشمن بزرگ و بدجنس داریم که تصمیم گرفته از رسیدن ما به بهشت جلوگیری کند و برای این کار همیشه ما را به انجام کارهای بد، دعوت می کند. نام این دشمن بدجنس، شیطان است که هر روز به وسوسه آدم ها مشغول می شود و از آنها می خواهد فقط کارهای بد انجام دهند. امام علی علیه السلام قلعه ای به ما معرفی می کند که با رفتن به داخل آن قلعه، از شر حمله های این دشمن بد، در امان می مانیم؛قلعه ای به نام نماز. امام فرمود: «نماز، قلعه محکمی در برابر حمله های شیطان است


ارسال شده در توسط فریده زندگانی
 

آقا،روزت مبارک.


ارسال شده در توسط فریده زندگانی

 قاسم روانبخش - دبیرسیاسی پرتو سخن

در 31 سال گذشته، امام و خط امام(ره) مهم ترین شاخص برای انقلاب و مردم بوده است و درست به همین دلیل در 31 سال گذشته هیچ کس نتوانسته  انقلاب را از مسیر خودش منحرف کند. چه بسیارند افرادی که در این مدت با نام امام، زیر تصویر امام ایستادند و مردم را به مسیری که خود آن را راه امام می‌نامیدند فرا می‌خواندند، ولی شاقول خط امام، انحراف آن‌ها را نمایان می‌ساخت. یکی از مهم ترین نقش‌هایی که رهبری نظام در این مدت 21 ساله رهبریشان ایفا کردند حفظ شاقول انقلاب یعنی خط امام بود، ایشان با تمام توان و با دقت کامل مراقب حفظ خط امام بوده اند، زیرا به خوبی می‌دانستند اگر خط امام حفظ نشود نام امام به تنهایی کارآیی ندارد ،جرا که مخالفان امام نیز می‌توانند با نام امام اهداف خود را پیاده کنند. درست به همین دلیل بود که حضرت آیت‌ا... خامنه ای در طول دوران رهبریشان در تمام سخنرانی‌ها نسبت به هرموضوع و مساله ای از خط امام بهره گرفته اند و با تمسک به آن مردم و مسؤولان را به آن فرا خوانده اند. به عبارت دیگر، خط امام نقش شاقول و خط کش برای اندازه گیری یا سنگ محک برای تشخیص طلا ایفا می‌کند اگر روزی شاقول شکسته شود یا خط کش کج گردد و یا سنگ محک خاصیتش را از دست بدهد دیگر نمی توان حقیقت را شناخت. جمله حکیمانه ای که رهبر معظم انقلاب در روز 14 خرداد در خطبه‌های جمعه فرمودند " امام منهای خط امام، امام بی هویت است" ترجمان دقیق همین حقیقت است. از سوی دیگر دشمن نیز با توجه به این نکته مهم، همواره شاقول انقلاب را هدف قرار داده، تلاش کرده است تا خط امام را از اعتبار بیاندازد. مع الاسف گاهی برخی افراد نیز آگاهانه یا نا آگاهانه در همین راستا سخن می‌گویند. یکی از حرکت هایی که در چند سال اخیر مشاهده می‌شود این است که امام هم خطاهای متعددی داشته یا تحت تاثیر دیگران قرار می‌گرفته است! آن چه در این چند سال اخیر در برخی مصاحبه‌ها و انتشار بعضی از نامه‌های گذشته آقای هاشمی رفسنجانی به امام برداشت می‌شود کم اعتبار شدن خط امام است، زیرا امامی که او در برنامه" فوق العاده شبکه 3 " یا نامه به امامش که اخیراً منتشر کرد،‌ معرفی می‌کند امامی است که خطاهای قابل توجهی داشته است. یا این که تحت تاثیر دیگران برخی تصمیمات را اتخاذ کرده است! روشن است که خط چنین امامی دیگر نمی تواند برای مردم همان عصر شاخص کاملی باشد چه برسد برای آیندگان. آن چه زهرا اشراقی نوه امام و همسر محمد رضا خاتمی‌ در سالگرد امام بیان کرد آگاهانه یا نا آگاهانه در راستای بی اعتبار کردن خط امام و شاخص انقلاب است. او در مصاحبه ای می‌گوید "روش‌های دهه شصت را نمی‌توان الان در دهه 80 پیاده کرد. امام همان‌گونه که از دهه 50 تا 60، 180 درجه تغییر کرد، قطعا اگر تا دهه 80 هم بود، تغییر خیلی زیادی می‌کرد. در زمان امام من و نوه‌ها سن کمی داشتیم و بزرگ هر خانواده‌‌ای هم به نظر من از اعضای آن خیلی می‌تواند تأثیر بپذیرد. بنابراین اگر امام از روحانیون دیگر کمی روشنفکرتر بودند، به خاطر تأثیر خانواده بوده است!!
ایشان اگر الان بودند، من هم می‌توانستم اثرات زیادی بگذارم. زیرا در آن زمان هم من حدود بیست سال داشتم و با آن سن و سال مگر چقدر می‌توانستم روی امام تأثیر بگذارم و اصلا تا چه اندازه از مشکلات زنان و... درک داشتم؟با توجه به شناختی که از آقا دارم، اگر تا امروز حضور داشتند احتمالاً سازندگی را آغاز می‌کردند. اینکه افرادی می‌خواهند افکار امام دهه 60 را به دهه 80 منتقل کنند، کاملاً متناقض با افکار امام است و هیچ کدام افکار امام نیست!!
متأسفانه نوه امام که خود به دلیل آن که همسر خاتمی دبیرکل سابق حزب منحله مشارکت است و با تاثیر پذیری از مدعیان اصلاحات تغییر هویت داده است، د ریک قیاس مع الفارقی چنین می‌پندارد که امام هم مثل او تأثیر پذیر بوده است، در حالی که امام(ره) در همان زمان هم از هیچ یک از اعضای خانواده تأثیر نپذیرفتند. برخورد قاطع ایشان با سید حسین گواه روشنی از این واقعیت است.
صرف نظر از پاسخ به این گونه اظهارات سخیف، توجه به محتوای این مصاحبه نشان گر همان حقیقتی است که در بالا به آن اشاره شد که کسانی خواسته یا نا خواسته به دنبال زیر سؤال بردن و شکستن شاخص انقلابند. اگر شاخص شکسته شد دیگر نه ساخت برنامه شاخص در سیما تأثیر گذار است و نه تمسک به کلام امام. بنابراین دشمن نقطه دقیقی را هدف گرفته است ومع الاسف برخی افراد نا آگاهانه در همان زمین بازی می‌کنند. بی تردید مهم ترین وظیفه در این زمان و زمان‌های آینده حفظ این شاخص است و برای این منظور باید خطبه‌های حکیمانه اخیر رهبر معظم انقلاب‌ به عنوان منشور انقلاب محور حرکت مسؤولان و مردم قرار گیرد و با تمام توان از خط امام(ره) محافظت شود.


ارسال شده در توسط فریده زندگانی